نشريه داخلي شريف: دكتر محمود نحوي از قديميترين اساتيد دانشكده مهندسي برق دانشگاه صنعتي شريف است.
وي از اولين سال تأسيس دانشكده برق با اين دانشگاه همكاري داشته است.
محمود نحوي در سال 1338 دورة چهارسالة مهندسي برق را در دانشكده فني دانشگاه تهران گذراند و پس از دو سال تدريس در دانشكده فني براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت. وي با مدرك دكتري از انستيتوي تكنولوژي ماساچوست موسوم به MIT به ايران بازگشت و در دانشگاه صنعتي شريف به تدريس و سازندگي دانشكدة مهندسي برق پرداخت. وي از سالي كه وارد آموزش مهندسي و تحقيق و صنعت شده بيش از 55 سال بدون وقفه در اين ميدان بوده و هست.
باخبر شديم ايشان در حال حاضر در دانشگاه حضور دارد، فرصت را غنيمت شمرده مصاحبهاي با اين شخصيت بسيار مهربان و دوست داشتني انجام داديم كه در ادامه ميخوانيد:
وي در ابتدا ميگويد: از دانشگاه و دانشكده برق ممنونم كه هروقت به اينجا ميآيم ميزي در اختيارم ميگذارند و من ميتوانم عالوه بر اينكه همكاران را ميبينم، با پيشرفتهاي دانشكده آشنا شوم و يك جور سنجش نيز داشته باشم.
وي گفت: من از دانشكده فني تهران فارغ التحصيل شدم و پيش از اينكه براي ادامه تحصيل به آمريكا بروم دو سال در آنجا در مقام رسمي هيأت علمي كار كردم و اولين آزمايشگاه الكترونيك در ايران را كه ترانزيستور به كار برد، من در دانشكدة فني دانشگاه تهران ايجاد كردم.
پس از اخذ مدرك دكتري از آمريكا به ايران بازگشتم و يك روز به دانشگاه تهران سرزدم اما آنجا خيلي از محيطي كه من ميشناختم فاصله گرفته و تغيير كرده بود و اشخاصي مانند مهندس رياضي و مهندس بازرگان كه قوههاي محرك بودند از دانشكده رفته بودند. من همان روز به دانشگاه صنعتي شريف آمدم و مرحوم دكترمجتهدي نيز در همان روز دستور داد حكم من را بنويسند.
ايشان بسيار به كارشان وارد بودند و ميدانستند وقت را نبايد تلف كرد و مي دانست كه اگر حكم را ندهد شايد من ديگر اينجا نمانم.
دكتر نحوي ميگويد: دانشگاه شريف در آن زمان موقعيتي ايجاد كرد كه به نظر من در تاريخ آموزش مهندسي ايران بينظير بود و سابقه نداشت.
10 سال اولي كه دانشگاه تكوين يافت، خصوصياتي داشت كه نه تنها سبب شد دانشگاه شريف به اين صورتي كه الان هست تكميل شود بلكه اين دانشگاه بسياري از دانشكدههاي مهندسي ديگر را نيز نجات داد. با وجود علاقه زيادي كه به دانشكده فني دانشگاه تهران دارم بايد بگويم كه آن دانشكده نيز مديون دانشگاه شريف است.
تكاني كه دانشگاه شريف به آموزش مهندسي در ايران داده سبب شد همه از خواب غفلت بيدار شوند. دانشگاه تهران هميشه در اين تصور بود كه چون دانشگاه مادر ناميده شده است و چون فارغ التحصيلانش در رأس كارهاي صنعتي هستند اين خود، گواهينامهاي است كه لازم نيست كاري جديد بكنند.
وي معتقد است: بسياري از دروسي كه الان دروس پايه مهندسي برق در ايران است از همان سالهاي اول تأسيس دانشكده برق براي اولين بار در دانشگاه شريف ارائه شد و همين سبب شد بسياري از دانشجويان در دانشكدههاي فني ديگر اعتراض كردند كه «اگر اينها برقي هستند پس ما چه هستيم».
دكتر نحوي گفت: همكاران ما در دانشكده برق با اينكه از كشورهاي گوناگون آمده بودند پختگي علمي و تركيب مناسبي داشتند و جو حاكم بر دانشكده جو همكاري بود. سعي بر اين بود همهي كارها به نحو احسن انجام شود شايد يكي از علتهايش اين بود كه منابع مالي الزم به اندازه كافي وجود داشت، بنابراين افراد به لحاظ مادي مجبور به رقابت نبودند، اما به نظر من علت اصلي همكاري ما چيز ديگري بود و آن اينكه بر خلاف خلقيات بعضيها كه هميشه ميخواهند خودشان را به بهاي عقب زدن ديگران جلو بيندازند آن زمان فكرمان اين بود كه اگر همه با هم كار كنند دانشكده بيشتر جلو ميرود. اين طرز تفكر در دانشگاه يك نوع هماهنگي فكري بين افراد به وجود آورد بدون اينكه بخواهند در مورد يكديگر كارشكني كنند. بنابراين همه تصميمگيريها دسته جمعي بود.
دكتر نحوي متعقد است: دانشگاه از يك هسته تشكيل شده و آن هسته دانشجويان هستند. وقتي يك دانشگاه دانشجوي عالقمند نداشته باشد مثل اين است كه كسي در تاريكي برقصد و تماشاچي نداشته باشد.
وي معتقد است: دانشجوهاي ما خيلي خوب بودند و بهترينها به اينجا آمدند.
دكتر نحوي ميگويد: قبل از اينكه اين دانشگاه تشكيل شود بسياري از خانوادهها فرزندان باهوش و نخبه را براي ادامه تحصيل به خارج ميفرستادند اما پس از شكل گيري دانشگاه شريف دانش آموزان درجه يك به اينجا ميآمدند و هنوز هم ميآيند.
دكتر نحوي در ادامه اشارهاي به زمان انقلاب داشت و گفت: من در آن زمان با درجه پروفسور كامل استاد MIT بودم. زماني كه انقالب پيروز شد با اولين هواپيمايي كه به ايران پرواز داشت برگشتم و تا جايي هم كه ممكن بود و فكر ميكردم مفيد هستم ايستادم و كار كردم، تا زماني كه احساس كردم كارم مفيد نيست، به كارم در اينجا پايان دادم.
وي ميگويد: اينجا هميشه خوب است منتها يك خصوصيت من اين است كه ميخواهم مفيد باشم و نامه اعمالم پيش خودم غني باشد چرا كه خداوند، آدم را مسئول قرار داده، تا وقتي بتوانم در جايي كاري انجام دهم انجام ميدهم و زماني كه نتوانم نميخواهم عاطل و باطل باشم.
يكي از تجربيات خوب من بعد از انقلاب در اثر ناخواسته بسته شدن دانشگاهها بود، چون با بسته شدن دانشگاهها جهاد سازندگي دانشجوها و اساتيد را به نيروگاهها فرستاده بود و من هم كه در آن زمان كاري نداشتم با يكي از همكاران به آنجا ميرفتم تا ببينم حال كه نه كاتالوگي هست نه مهندسي، چگونه است كه بازهم نيروگاهها خوب كار ميكنند! اين ديدارها بسيار آموزنده بود و تمام آن چيزهايي كه سالها خوانده بوديم و درس داده بوديم آنجا به صورت عملي ديديم.
در پايان از دكتر نحوي پرسيدم در حال حاضر از زندگي و تصميماتي كه در طول زندگيش گرفته است راضي است يا خير و او در پاسخ گفت: راضي هستم راضي بودن يك امر دروني است و خود آدم تصميم ميگيرد چه عواملي در زندگيش اثر بگذارد و چه عواملي را رد كند و اينها به آدم كمك ميكند چه مسيري را انتخاب كند، من از كارهايي كه تا به امروز كرده ام راضي هستم.
يكبار شخصي از من پرسيد چرا اينقدر راضي هستي و من گفتم چون فكر ميكنم خدا از من راضي است «اهل يقين هستم نه اهل شك»
خوشحالي آدم عمدتًا يك امر داخلي است يك امنيت فكري است كه از بچگي ايجاد ميشود، اينكه تاكيد ميشود پدر و مادرها به بچههايشان امنيت بدهند به اين دليل است وقتي يك بچه امنيت فكري پيدا كرد و از مشكلات نترسيد در زندگي هميشه آرامش فكري دارد.
كساني كه اين موضوع را مد نظر داشته باشند آدمهاي خوشبختي هستند و مسائل و مشكلات را با توكل به خدا و با تكيه به خودشان حل خواهند كرد.