كميته گردشگري انجمن در روز پنجشنبه 14 شهريور ماه يك برنامه گردشگري يك روزه به شهر قزوين را برگزار نمود. در اين سفر 25 نفر از هم دانشگاهيان و اعضاي خانواده حضور داشتند. اين برنامه از ساعت 5 صبج شروع و با وسيله نقليه اتوبوس اختصاصي به شهر قزوين حركت كردند و پس از بازديد از نقاط ديدني قزوين در شامگاه همانروز به تهران بازگشتند. محمد رضا كيانمهر دبير كميته منطقه اي قزوين مهمانداري اين برنامه و شيوا مرداني عضو كميته گردشگري سرپرستي اين سفر را به عهده داشت. گردشگران در اين سفر از آثار تاريخي و اماکن ديدني قزوين از جمله حمام قجر، مجموعه سعدالسلطنه، عمارت چهلستون، موزه قزوین، آبانبار جامع، مسجد جامع، آب انبار سردار، حسینیه امینیها و کلیسای کانتور ديدن كردند.
از آقاي محمد رضا كيانمهر دانش آموخته ورودي سال 1368 دانشكده مهندسي برق كه امكان برگزاري اين سفر را براي دومين بار فراهم كردند و شهر زيباي خود را به همدانشگاهيان معرفي كردند تشكر ميكنيم. ايشان ضمناً عكس هاي زيبايي را از اين سفر گرفتهاند همينطور مراتب سپاس خود را از خانم شيوا مرداني دانش آموخته وروي 1383 دانشكده مهندسي عمران كه بصورت داوطلبانه مسئوليت سرپرستي اين تور را پذيرفتند ابراز ميداريم.
شايان ذكر است باتوجه به مطالعات و بررسي هاي صورت گرفته، كميته گردشگري در نظر دارد از فارغالتحصيلان محلي براي برنامه ريزي و هدايت سفر به مناطق مختلف كشور بهره گيري كند و در اين راستا از كليه علاقهمندان دعوت مي كند مراتب علاقمندي را در اين خصوص به انجمن اعلام نمايند.
آقاي كيانمهر در وبلاگ شخصي خود به نشاني زير
http://rezakianmehr.blogfa.com
دو خاطره از همسران را بعد از بازگشت به تهران نقل كردهاند كه عيناً در زير آورده ميشود.
خاطره اول:
خیلی وقت بود دلم میخواست قزوین رو به عنوان یک شهر تاریخی که هم پایه اصفهان و شیراز هست ببینم. بالاخره فرصت شد و با هم دانشگاهیها راهی قزوین شدیم... هر چند انتظار داشتم رسیدگی بیشتری به عمارت ها و بناها شده باشد ولی باز هم جای شکرش باقی بود که هنوز سر پا بودند. از همه بیشتر عاشق شیشه های رنگی حسینیه امینیه (یا امینی ها) شدم... گچ بری ها و آیینه کاری های سقفش به من آرامش می داد. از کلیسای جمع و جور کانتور هم خیلی خوشم آمد و بخصوص پارک کنارش که نشستیم و آواز با ترس و لرزی رو خوندیم. موقع برگشتن
دلم نمیخواست برگردم... به نظرم قزوین با طبیعت زیبای آوج و الموت حداقل به دو سه روز زمان نیاز داشت تا حسابی بگردی... مسیر برگشت هم که فوق العاده بود... بویژه پانتومیم با کلمات عجیب و غریب و عجیبتر از ازون، حدس زدن بی ربط کلماتی مثل دلیران تنگستان... چون پانتومیم اجرا شده هیچ ربطی به دلیران تنگستان نداشت و کلی خندیدیم... خیلی عالی بود و واقعاً لذت بردیم
خاطره دوم:
من به واسطه شغل پدرم (که راننده کامیون هستن) اکثر شهرهای ایران رو دیدم. قزوین هم زیاد اومدم اما راستش اینه که وقتی ایمیل زدن و گفتن تور قزوین هست، فکر نمی کردم که اصلا جاهای دیدنی خوبی داشته باشه. ضمن اینکه یک خاطره بد هم داشتم از قزوین و اون این بود که زمانی که مردم قزوین میخواستن که استان قزوین داشته باشن، یه سری درگیری ها شد و از قضا، من هم با پدرم اون روزا از قزوین رد میشدیم و مردم بهمون حمله کردن متاسفانه...اما با بازدید دیروز، فهمیدم که جایگاه قزوین از نظر جاهای دیدینی حتی از اصفهان هم می تونه بالاتر باشه، البته اگه بیشتر بهش برسن... آب انبار و حسیننیه امینی ها واقعا برام جذاب بود چون برای اولین بار بود که می دیدم. مخصوصا آب انبار که همیشه توی فیلم های قدیمی میدیدم که یکی از این پله ها پایین میره و با آب برمی گرده اما نمیدونستم مکانیزمش چطوری هست. و البته واقعا عظمتی داشتن با اون عرض سه متری دیوار و حجم آب... آقای کیانمهر، البته توی راه برگشت هم جای شما حسابی خالی بود! چون کلی پانتومیم بازی کردیم و یکی از گزینه های اون، آب انبار بود... باز هم از شما بابت زحمات دیروزتون تشکر می کنم موفق باشید.